شمارش معکوس

این روزها سعی میکنم تمام فکرم را بر روی بچه متمرکز کنم.. با فکرو خیال جز این که روح و روانم را به هم بریزم چیزی عایدم نخواهد شد.. شمارش معکوس هم شروع شده و 23 روز دیگر پسرم را در آغوش خواهم کشید.. خریدهایش را انجام میدهم و آرام آرام کمدش را میچینم سرویس خوابش را هم آماده کرده ام .. رنگهای انتخابی هم سبز و آبی شده و من از این بابت خیلی خوشحالم بخصوص رنگ سبز که آرامش خاصی به من میدهد.. شاید این کارها به نظر کوچک بیاید اما برای این روزهای من خیلی نشاط آور است حداقل برای ساعاتی از غم و غصه بیرون می آیم.. با ذوق و شوق مانند بچه ها به خریدها نگاه میکنم لباسهایش را بو میکنم و میچینم ..مادر شدن حس عجیبی دارد حتی اگر برای بار دوم باشد.. با خودم به این فکر میکنم قبل از مرگ مادرم خودم برای بار دوم مادر شدم و این جز بزرگی و مهربانی  خداوند نبود تا من در این لحظات سخت به خاطر فرزندم و به خاطر آن حس زیبای مادری این شرایط بحرانی را پشت سر بگذارم..

خداوندا شکر به خاطر این همه لطف و مهربانی و به خاطر حفظ فرزند عزیزم در آن لحظات درد آور و سخت..


پ.ن1: از همه شما عزیزان خیلی ممنون و سپاسگزارم به خاطر این همه محبت با کامنتهایتان نمیدانید چقدر آرامش به من دادید.. ببخشید که کامنتها بی جواب ماند .. از این به بعد هیچ کامنتی بی جواب نخواهد ماند..

پ.ن2:دوباره روال عادی به این وبلاگ برمیگردد میدانم در این مدت بیش از اندازه ناراحتتان کردم..عذر تقصیر...