اولین پست 92

سلام دوستان عزیزم..

امیدوارم روزهای خوبی را پشت سر گذاشته باشید.. تعطیلاتی همراه با شادی و خوشی.. مسافرتهای زیبا و دید و بازدیدهای دل نشین..

و باز امیدوارم سال جدید سالی همراه با سلامتی و حسهای خوب و روزهای شادی آور برایتان باشد..

امسال ما در کنار هم ساعات خوبی را پشت سر گذاشتیم با این که لحظه سال تحویل متفاوت با سالهای قبل بود و جای خالی مادرم به شدت حس میشد و در آن لحظه همه ما با چشمانی اشک آلود سال را نو کردیم اما بعد از آن همه به نوعی سعی داشتند لبخند به لب داشته باشند و به یکدیگر آرامش بدهند.. مسافرت هم نرفتیم به دلایلی شاید در پست بعد دلیلش را نوشتم...

عرفان و امیر هم پسرهای خوبی بودند و اذیت نکردند البته عرفان خان برخی شبها تا صبح بنده را بیدار نگه داشتند و خواب به چشمشان نرفت که این را هم میگذاریم به پای نوزاد بودن و پیدا نکردن شب و روزش..

روز سیزده بدر هم خوب بود هم تولدم بود هم هوا عالی بود و اینکه خواهرها خوشحال بودند و در هوای خوب و پاک سیزده ر به در کردیم شادی آنها شادی من است و همین خوشحالم میکند..تولد کوچکی هم گرفتیم با یک کیک زیبا که همسر جان سفارش داده بودند و کادوهای زیبایی که برادرها و خواهرها گرفته بودند و بنده را شدیدا شرمنده خود کردند از همه شان تشکر میکنم..

دیروز هم بعد از 20 روز به خانه برگشتیم و به قول معروف روز از نو روزی از نو .. فردا هم اولین واکسن عرفان زده خواهد شد و از الان تنم به لرزه افتاده برای فردا.. امیدوارم پسرکم زیاد اذیت نشود و تب شدید نداشته باشد..

این هم از ماجرای سال جدید ما مختصر و مفید..

در ضمن از همه دوستانی که تماس گرفتند پیامک زدند و یا از طریق کامنت تولدم را تبریک گفتند کمال تشکر را دارم بسیار خوشحال شدم که هنوز به یادم هستند... 

پ.ن1: برخی دوستان چه زود دوستیها را فراموش کردند خوب توقعی نیست شاید مشغله هایشان زیاد است اما 10 سال دوستی نباید به این زودی فراموش شود...

پ.ن 2: فرزانه عزیزم(شاه بلوط) غم از دست دادن پدر عظیمترین غمهاست در گذشت پدر بزرگوارتان را به شما و خانواده محترم تسلیت میگویم و برای شما از خداوند صبر آرزومندم.. روحشان غرق در آرامش ابدی و یادشان گرامی باد...